به گزارش خبرگزاری صداوسیمای مازندران،
دکتر هادی ابراهیمی کیاپی دانشیار علوم سیاسی دانشگاه در یادداشتی نوشت:
کسی تردیدی ندارد که رسانهها اعم از رسانههای داخلی یا جهانی در هر شکل و قالبی شامل رسانههای دیداری، شنیداری، نوشتاری، فضای مجازی و...، در هر شرایطی و با هر محتوا و تعریفی، مخاطب محور هستند و شارژ واقعی آنها برای ادامه فعالیت زمانی انجام میپذیرد که درصد مخاطبانشان بالا باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
طبق این قاعده،
رسانه ملی هم نمیتواند خود را تافته جدابافته دانسته و در این آشفته بازار رقابتهای رسانهای مخصوصا در مصاف حرفهای با ابررسانهها و فضای افسارگسیخته مجازی با توجه به تغییر ذائقه نسلها به ویژه نسلهای نو، دغدغه جذب مخاطب، حفظ مخاطب و توسعه مخاطب را نداشته باشد، اما در همین بدو امر لازم میدانم تا اندکی پردازش مفهومی پیرامون بیننده و مخاطب و نیز توسعه مخاطب داشته باشم تا در ادامه با پدیده تضاد برداشتها مواجه نشویم.
۱-بیننده: به کسی گفته میشود که از شبکه مورد نظر دیدن کرده و برنامهها را مورد سمع و نظر خود قرار میدهد.
۲-مخاطب: به کسی اطلاق میشود که علاوه بر دیدن و شنیدن، تحت تأثیر محتوا، جهت گیری و زوایای دیدگاههای رسانه قرار میگیرد و در عکس العمل حداقلی با مخالفان همراهی نمیکند، اما در گرایشهای حداکثری، واکنشهای همسو نشان میدهد.
۳-توسعه مخاطب: رسانه باید بتواند مشتریان خاص خود را علاوه بر استفاده آنها از یک
برنامه خاص، بصورت تصاعدی یا تزایدی مشتری سایر برنامهها و تولیدات خود بنماید بطور مثال، اگر رسانه ملی بتواند مشتریان برنامههای ورزشی خود را مشتریان برنامههای خبری نیز بنماید، اصطلاحا مخاطبین خود را توسعه داده است و این حالت تا تبدیل یک مشتری جز به یک مشتری کل و حرفهای استمرار مییابد.
طبق قواعد CRM (مدیریت مشتری مداری) رسانهها از جمله رسانه ملی با عبور موفق از مرحله جامع و مشترک ذائقه سازی توسط دستگاههای فرهنگی و اجتماعی و حتی سیاسی و اقتصادی، باید با ذائقه شناسی از مخاطب، اقدام به تهیه برنامهها و تولید محصولات با محوریت ذائقههای موجود نمایند بنابراین نظرسنجیهای امروز، همراه با تأثیرسنجی نیز هست تا معلوم شود که بهره گیران از رسانه، فقط بینندگان هستند یا به سطوح مخاطبان ارتقاء یافته اند. آمارها، کمیت بینندگان را شکار، اما پیمایشهای پژوهشی، کیفیت استفاده و بهره مندی را معلوم میکنند با این توصیف وارد کارزار اصلی میشویم و به ارزیابی تلاشهای تولیدی رسانه ملی با گرایش مخاطب محوری میپردازیم. طبق برهان خلف، میتوان از انتها به ابتدا رسید تا معلوم شود که آیا ادعای افراد خاص و یا رسانههای منتقد پیرامون اتهام مخاطبین حداقلی رسانه ملی درست است یا خیر؟
رسانه ملی مظهر و سنگر جهاد تبیین در راستای روشنگری و تنویر افکار عمومی است و نظر به کثرت بمباران رسانههای غول پیکر استکباری و پادوهای آنها در فضای مجازی، با صدها تاکتیک رسانهای شامل شبهه افکنی، ابهام افزایی، دروغ پراکنی، بهتان زنی، سیاه نمایی، بزرگ نمایی، برجسته کردن نقطه ضعفها و بی اعتنایی به نقطه قوتها، حاشیه سازی و حواشی را بر متن ترجیح دادن، به این یقین رسیده است که برداشتن گامهای موفق نیاز به عزم و مدیریت جهادی و رویکرد تحول گرایانه دارد. بنظر شما ناکامی استکبار جهانی و تلاشهای ابررسانههای غربی و عبری و عربی برای برپایی شورشهای خیابانی و تکرار اغتشاشات میدانی به مناسبت سالگرد اغتشاشات پائیز ۱۴۰۱ و تغییر رویکرد قاطبه
مردم نسبت به مطالبات دشمنان نظام، آیا مهر تائیدی بر تأثیرپذیری افکار عمومی از رسانه ملی نیست که علاوه بر پشتکردی که به استکبار جهانی و روشنفکرنماهایی که مواضع رسانههای غول پیکر را نشخوار و بلغور میکنند، به تمامی فراخوانهای مذهبی و سیاسی نظام اعم از ۱۳ آبان، ۲۲ بهمن، لیالی قدر، روز قدس، جشن بزرگ غدیر و دهها فراخوانی که نیاز به حضور در صحنه داشته، بلااستثنا لبیک گفته و مطالبات رهبران و مقامات نظام را بر مطالبات بدخواهان ترجیح دادند؟
آیا تغییر فضای احساسی "نه غزه نه لبنان" به فضای تحلیلی "غزه خواهی و لبنان دوستی" امروز و پیشتازی در حمایت خیابانی و رسانهای و حتی میدانی از غزه و مخالفت با اسرائیل، مصداق بارزی از مخاطبان حداکثری رسانه ملی در راستای ایفای نقش مرجعیت رسانهای داخلی و حتی مرجعیت رسانهای بین المللی و مشخصا جبهه مقاومت نیست؟ استقبال ده میلیون نفری کمپین یا پویش رسانه ملی با عنوان "حریفت منم" جهت اعلام آمادگی برای حضور در جبهههای جنگ علیه اسرائیل نشانه چیست؟ اگر رسانه ملی مخاطب ندارد، ریشه این همه حقد و کینه بیگانگان و معاندان و علت العلل تحریمها، تخریبها، تحقیرها، تمسخرها، تحریفها و تهدیدها نسبت به رسانه ملی از کجا نشأت میگیرد؟ اگر رسانه ملی مخاطب ندارد گستردگی نقل و قولهای رسانه ملی در جامعه و مبنا قرار دادن مطالب مطروحه در رسانه ملی ناشی از کجاست؟ نکتهای که بیشتر میتوان آن را فریب رسانهای تلقی کرد، اینکه مثلا ادعا میکنند، فقط ۳۰ درصد مردم مخاطب فوتبال و یا سایر برنامههای ورزشی هستند، اما سؤال اینجاست که آیا مگر همه مردم پیگیر حوادث ورزشی و مسابقات هستند که این نسبت را از جز به کل تسری میدهند؟ درستتر این است که اول باید درصد ورزشیها را مشخص کنید و بعد معلوم کنید کهچند درصد از ورزشی ها، مخاطب رسانه ملی هستند و همین قاعده نیز بر سایر ژانرها صدق میکند، سینمایی بین ها، سریال بین ها، مستندبین ها، خبری ها، کمدی بین ها، هنریها و دهها تقسیم بندی دیگر باید در مرحله اول ظرفیت سنجی شوند و بعد برای مخاطبان آنها در رسانه ملی درصدگیری شود.
سؤال بعدی از ریشه یابی شهرت و محبوبیت سلبریتی هاست که اگر به صدا و سیما نمیآمدند، آیا به چنین جایگاهی میرسیدند؟ این همه داد و فریاد رسانههای ماهوارهای و سلسله فحاشیهای معلوم الحالها در فضای مجازی علیه صدا و سیما که منجر به از دست دادن مخاطبان اولیه مربوط به ایام جوسالاری و غوغاسالاری شده و میشود، آیا ناشی از قدرت تأثیرگذاری رسانه ملی و در اصل برخورداری از مخاطبان کثیر نیست؟ پیروی افکار عمومی و آحاد و اقشار مردم از نگرشهای متنوع رسانه ملی اعم از سیاسی، مذهبی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و مسائل فرامرزی و جهانی، همه و همه مصادیقی از اثبات پرمخاطب بودن رسانه ملی است.
اینکه برخی از منتقدین بر مبنای محاسبات اشتباه و نه بر اساس غرض و مرض و یا تأثیرپذیری از بدخواهان، بر کم مخاطب شدن رسانه ملی تأکید میکنند، امیدوارم روزی مبانی محاسباتی و یا منابع محاسبه را اصلاح کنند، اما تردیدی نیست که برخی از منتقدین، در لباس نقد، بنای تخریب رسانه ملی را داشته و بیشتر ریشه در نگاه سطحی آنان داشته و یا منافع و نفوذ و جایگاه گذشته در نظام از جمله در رسانه ملی را از دست داده و کینه ورزانه عمل میکنند. ما در رسانه ملی علاوه بر حجم سنجی ارتباطها با برنامهها اعم از تماسها و پیامکها و سایر گزینههای ارتباطی مثل گزارش ها، به انجام نظرسنجیهای علمی مطابق با استانداردهای بین المللی روی آورده و با برشهای کارشناسی، هم آمار تجمیعی و هم آمار تفکیکی را مشخص کرده و مثلا مشخص میکنیم که فلان مخاطب، مشتری کدام برنامه تولیدی رسانه ملی است و این امر مانع هرگونه نتیجه گیری سوگیرانه خواهد شد.
گفتمان انتقادی مبانی شناخت شناسی خاص خود را دارد، خصوصا در رسانه که با عنایت به وجه هنری، خبر رسانی و ابلاغ پیام، تعلیم و آموزش، آگاه سازی و بیداری جامعه، راهبری و هدایت جامعه و لایههای تو در توی آن باید از جامعیت برخوردار و معیارها و ضوابط علمی، نظری و پژوهشی کافی نیز داشته باشد که مراکز تحقیقاتی رسانه در کنار نظرسنجی و ارزیابی آثار، در دوره جدید به سمت تأثیرسنجی برنامهها نیز رفته اند تا بهتر بتوانند تصمیم بگیرند که چه مفاهیم و ایدههایی در آثار خود مدنظر داشته باشند تا میزان تاثیرگذاری بر مخاطبان افزایش یابد. از سویی دیگر اگرچه برخی نقدهایی که به رسانه انجام شده نقدهای دلسوزانه است و رسانه نیزهمواره از آن استقبال میکند، اما
برخی نقدها پشتوانه علمی، نظری، دادهای و پژوهشی ندارند و بیشتر درگیر «مشغلههای کاذب» و «دعواهای صوری» هستند کما اینکه موضوع کاهش مخاطب به دلیل ظهور و بروز رسانههای نوظهور چالشی است که همه رسانههای جهانی با آن مواجه هستند و پذیرش عصر دیجیتال و پاسخگویی به نیازهای در حال تغییر مخاطبان، به سرعت سهم بازار این رسانهها را و سهم رسانههای سنتی را با چالش مواجه کرده است به همین دلیل باید اعتراف کرد که جذب و حفظ و توسعه مخاطب در عصر رقابت و حاکمیت رسانهها واقعا کار سختی است، مخصوصا در شرایطی که رسانههای رقیب، اولا با بودجههای کلان و ساختارها و تجهیزات جهانی و ثانیا با عبور از خط قرمزهای اخلاقی، رقابت نابرابری را انجام داده و حداقل در جذب مخاطبان خام و بی تجربه و یا خانوادههای لاقید، جذابتر جلوه کرده و اصطلاحا فریبنده عمل میکنند. این قانون گریزی و هنجارشکنی در همه جا، از جمله در رقابتهای انتخاباتی نامزدها، نجبا را اذیت خواهد کرد به تعبیر امام علی (ع)، معاویه آزاد است و محدودیتی ندارد، اما من باید در چارچوب دین و اخلاق و انسانیت عمل کنم. به هر حال چارهای نیست و نه رسانه ملی میتواند از اصول، عدول کند و نه ابر رسانههای رقیب، فعالیت در چارچوبها را قبول میکنند و از این رو سربلندی رسانه ملی در این شرایط سخت را باید ستود و تحسین کرد. در فراز پایانی باید به هم آوایی و هم افزایی رسانههای متعدد و متنوع و حریم شکن اشاره کنم که یادآور همان جمله” چهل نفر به یک نفر” و یا “چند نفر به یک نفر” شده است و از این رو
انتظار افزایش روزافزون استقبال حمایت گرانه مردم از رسانه ملی، یک مطالبه ملی در برابر جبهه تهاجم فرهنگی موسوم به جنگهای شناختی و ترکیبی است که انصافا نیاز مبرم جبهه رسانهای ما است و غفلت از آن دامنه نفوذ آنها را تا عمیقترین لایههای پنهان فکری مخاطبان نوجوان و جوان تعمیق خواهد بخشید و نتیجه چنین وضعیتی، خودباختگی یک نسل تا مرزهای فروپاشی باورها و حتی نظام مبتنی بر باورهای مردم خواهد بود که طبعا لطافت جامعه را به زمختی مبدل میکند و اایده آل ما نیست، در حالیکه افزایش مخاطب، زمختیها را نیز تلطیف خواهد کرد. در پایان مایل هستم به افکار عمومی اعلام کنم که
اکثر این تخریب ها، پشت صحنههای عجیب و غریب و وابسته محور داشته و عمدتا قلمهای اجارهای و زبانهای مقلد، مأموریت مستقیم و یا معذوریت جوگیرانه داشته و بعبارتی تیر در تاریکی شلیک میکنند و اگر گرفت که به مراد خود رسیدند و اگر نگرفت باز هم به چرخه تکرار و مکررات ادامه داده تا روزی مخاطبان را به استیصال کشانده و تسلیم کنند با این تذکر که ما در رسانه ملی، اجباری برای القای مخاطب جعلی نداشته و فقط برآنیم تا مانع از ظلم کج بینی به این رسانه خدوم و حق اندیش باشیم.
منبع: خبرگزاری صدا و سیما
کلیدواژه:
رسانه ملی
رسانه ملی
رسانه ملی
افکار عمومی
توسعه مخاطب
برنامه ها
رسانه ها
بین ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.iribnews.ir دریافت کردهاست، لذا
منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری صدا و سیما» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۲۶۰۳۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تلوبیون بین برنامهها تبعیض میگذارد؟/ محتوایی که ضریب میگیرد
احمد خورشیدی مدیرعامل تلوبیون درباره تبعیضی که ممکن است به نظر برسد در تعداد برخی ویدیوهای یک برنامه وجود دارد و به تبع آن بازدید و آمار بیشتر آن برنامه را به دنبال دارد به خبرنگار مهر بیان کرد: ما حدود ۶ سال است که تجربه این مدل سرویس دادن به برنامه ها را داریم و همه تلاشمان این است که تبعیضی بین برنامه ها نباشد.
وی ادامه داد: شاید در سال های اول راه اندازی این سرویس به دلیل کم بودن امکانات، مشکلات فنی یا کمبود تجربه چنین اتفاقی رخ می داد که خارج از اراده ما بود اما در حال حاضر سعی می کنیم حداکثر تلاشمان را داشته باشیم که عدالت بین برنامه ها برقرار شود.
خورشیدی تصریح کرد: خود مدیران شبکه ها و متولیان گروه های مختلف سازمان و شبکه ها در میزان ارتقا و پروموت برنامه ها در صفحه اول تلوبیون خیلی موثر هستند. درواقع به نسبت ضریبی که آنها می دهند و اهمیتی که برنامه دارد در صفحه اول تلوبیون اثر بیشتری از یک برنامه دیده می شود.
مدیرعامل تلوبیون با اشاره به فرایند ضریب گرفتن در این سرویس عنوان کرد: یک اصل در تلوبیون وجود دارد که ما به دلیل آنلاین بودن و شفاف بودن آمار مخاطب، مجبور و محکوم هستیم که به برنامه های پربیننده ضریب بیشتری بدهیم. از طرفی ناخودآگاه برنامه ای که مخاطب و کاربر در مراجعه به تلوبیون چه از طریق صفحه اول و چه از طریق موتورهای جستجو بیشتر سراغ می گیرد، بیشتر نیز دیده می شود و خود این محتوا هم قاعدتاً ضریب بیشتری می گیرد.
وی اضافه کرد: از این حیث برای ما فرقی نمی کند که این محتوا یک برنامه استانی باشد یا برنامه ای در یک شبکه پرمخاطب بلکه میزان علاقه مندی مخاطب است که آنها را تبلیغ (پروموت) می کند.
خورشیدی در پایان درباره کاربران تلوبیون بیان کرد: عدد تجمیعی کاربران تلوبیون یعنی نصب این سرویس در اپلیکیشن ها، ۳۵ میلیون کاربر است اما با توجه به رویدادها تعداد کاربرها فرق دارد مثل رویداد جام جهانی که تعداد بالایی علاقهمند هستند آن را تماشا کنند.
کد خبر 6089429
عطیه موذن